پس از گذشت ۴۲ سال از فاجعه ناکازاکی در ژاپن، واقعهی هفتم تیرماه سردشت در ایران به وقوع پیوست. بازخوانی این دو فاجعه میتواند عبرتآموز باشد. هدف این یادداشت کوتاه، نیمنگاهی به آن فجایع در بستر اجتماعی ژاپن و ایران است.
در ۱۸ مردادماه سال ۱۳۲۴ هـ.ش برابر با نهم اوت سال ۱۹۴۵ میلادی، داغ بمباران اتمی ناکازاکی با هزاران کشته و مصدوم سه روز پس از فاجعهی هیروشیما تازه شد؛
در آستانهی سپری شدن سیوسوّمین سالگرد بمباران شیمیایی سردشت، مناسب است بر ضرورت رسالت كار مدنی شهروندان سردشتی، تأكيدی مجدّد داشت.
ما وارثان بمباران شیمیایی سردشت بیش از هر چیز نیازمند درک رسالت و مسؤولیت اجتماعیمان در قالب تشکّلها و نهادهای مدنی خودجوش هستیم و البتّه این مهمّ هرگز با نهادهای دولت ساخت(سدن) و یا نهادهای محافظهکار و بیاثر محقّق نمیشود.
آنچه که به زندگی آدمی معنا میبخشد، بیرون آمدن از پیلهی تنهایی و حضور تٲثیرگذار در عرصهی اجتماعی است که باید از درون ریشه بدواند وگرنه هرگز نمیتواند از بیرون بر آدمی دیکته شود.
اساساً انسان به عنوان یک موجود مدنیالطّبع همزاد با جامعهی مدنی است و زندگیاش بدون زیست اجتماعی محقّق نمیگردد
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
کرونا به شخصیّت محبوب ما، دکتر خرّمدل هم رحم نیاورد و او را نیز آسمانی نمود.
از صمیم قلب برای عروج ملکوتی دکتر اندوهناک و متأثّرم. با توجّه به ارتباطات خانوادگی و همسایگی چند سالهی دیوار به دیوار با ایشان و ارجاع بازبینی کتاب الله به اینجانب، قبل از تحویل به ناشر، توفیق یار بود که از فیض همراهی و البتّه شاگردی ایشان بهره ببرم.
پیچیدهترین راز هستی؛ یعنی مرگ از نظرگاه ما غایب است و در پرده! تا آنگاه که بیسر و صدا از راه میرسد و ناگهان عزیزی را با خود میبرد و ما را در شوک از دست دادنش فرو میبرد.
گرامی میدارم یاد و خاطرهی یکی از عزیزترین برادرانم را که یک ماه اخیر را در اندوه فراقاش به سختی گذراندهام؛ او کسی نبود جز سیّد حسن تالانه که در دانشگاه تبریز، دانشجوی سال آخر دکتری حرفهای داندانپزشکی بود.
بیست و هفتم تیرماه سال ١٣٩٨ در تاریخ منطقه به نام روز همایش ملّی دگرپذیری و رواداری به یادگار خواهد ماند که موجبات شادمانی دوستداران مدارا و مروّت را در پی داشت و البتّه رنجش خاطر مخالفان آن را هم میتوان در یادداشتها و ملاحظاتشان به روشنی دریافت.
جهان ما جهانی پر از تفاوت دررنگها، دینها، ایدهها، نژادها و زبانها و در یک کلام جهان تنوّعهاست؛ امّا در اندرون انسانهای خام چیزی جز انحصار، جزمیت، تعصّب، مطلقنگری و خودپرستی نیست.
هر توافقی را میتوان یک معامله تلقی کرد و معامله یعنی هزینه کردن اعتبار در قبال به دست آوردن کالا. در هر بده بستانی که صورت میگیرد، طرفین قاعدتاً به دنبال منافع خویش هستند و چنین نیست که یک طرف، همهی امتیازها را واگذار کند و دست خالی برگردد ولی دیگری همهی امتیازها را بگیرد و دست پر باشد.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل